نوشته اصلی توسط
Greee
سلام نمیدونم مشکلمو چجور بگم و از کجا بگم فقط میخوام یه آدمی که عقل و هوشش قد بده راهنماییم کنه. دیگه کم آوردم . همسرم یه آدم تند مزاج و عصبیه که خدا لعنت کنه مادرشو که نمیدونمچه غلطی کرده تو بچگی چی کم گذاشته براش که همش انتظار داره زنش ازش اطاعت کنه ، هیچ لذتی اززندگی نمیبرم از بس حسوده و احساس مالکیت داره بهم ، از طرفی تا طبق میلش نباشم صحبت طلاقو میکنه ! یه بچه دسته گل دارم که عاشق باباشه و من بخاطر اون صدام در نمیاد ، تا اطاعتش و به میلش باشم زندگی برام گلستون میکنه ولی تا نباشم جهنم میاره جلو چشام هیچ ابایی هم از حرف مردم نداره برعکس من که نمیخوام صدامو کسی بشنوه ، بدون هیچ نگرانی تو خونه خیابون همه جا داد میزنه ، امروز سر اینکه گفت فلان جا نرو و من مجبور توی منگنه خانوادم موندم و رفتم در پاسخ به پدر مادرم که همیشه میپرستیدنش انقدر دوسش داشتن بدترین بی احترامی هارو کرد ، الان زنگزدم به پدرم بسیار ناراحت و دلشکسته بود و گفت همسرت دیگه برام تموم شد با این بی احترامی و من چون مقصر مادرمو میدونستم ازش دفاع کردم و پدرم از من همناراحت شد چرا من از تو دفاع میکنم ولی تو از شوهرت ، من واقعا نمیدونم ته زندگی من کجا میخواد بشه ! پدرممیگه شوهرت دنبال بهانه بود همه چیو تموم کنه و ... راست هممیگه ولی بخدا تو زندگیم هیچ کمبودی ندارم جز اینکه بخاطر یسری مشکلات شخصیتیش زودرنجه و میخواد من به میلش باشم از دیگران هم ناراحت میشه ولی کسیو موثر تو زندگیمون نمیدونه ولی روی من حساسه و خیلی عصبی میشه ، اینم بگم ها هرگز توهین و بددهنی جز چنت فحش که به ندرت بده کاری نکرده تاحالا البته هنر هم نیست ولی خب تهدید میکنه و حرف از جدایی میزنه و خیلی دادو بیداد میکنه !
الان من موندم چکار کنم همین یسرش کنم و راه جدایی برم که میدونم فقط عابرو ریزی میشه و اخرشم معلوم نیست جداشیم یا نه !
توروخدا صحبت مشاوره نکنین با این هزینه ها الان شدایطش ندارم چون حداقل ده جلسه لازمه بعدشم قبلا چنبار رفتیم نصفه ول کردیم .مدامم امروز فردا کرده هربار گفتم
ولی چون خودشو محق میدونه نمیتونه قبول کنه مشکل داره.تورو خدا یکی راهنماییم کنه چکار کنم !
من فقط با این خودمو گول زدم که منجز اخلاق تند همسرم هیچ کمبودی ندارم و بخاطر بچه و زندگی که برام ساخته حیفه بهم بزنمش ولی چه فایده که یه نخبه مملکت که سر کار وکاراییش سرش قسممیخورن و بسیار آدمپاک و درستکاریه ، بخاطر احساس مالکیت به زنش انقدر عذابش بده !!!
دیگه دوست دارمچشامو ببندم و بی نگرانی پاشم ازین کابوسی که امروز برام ساخت